بهترین فیلم های سال 2023
بهترین فیلم های سال 2023

۳۰ تا از بهترین فیلم های سال ۲۰۲۳

سال ۲۰۲۳ سالی پرتلاطم و هیجان‌انگیز برای سینما بود. کسی فکرش را نمی‌کرد که این سال شاهد احیای فیلم‌های کنسرتی، کاهش فروش فیلم‌های مارول، رشد آثار اصیل و تجربه‌های سینمایی عظیمی چون باربنهایمر باشد. حتی با وجود اعتصابات، سینمای ۲۰۲۳ توانست تعداد زیادی فیلم فوق‌العاده را در طول سال ارائه دهد، از بلاک‌باسترهای بزرگ که کمتر از حد معمول فروختند، تا پروژه‌های اصیل و جذاب که به موفقیت‌های غافلگیرکننده‌ای تبدیل شدند. در سالی که یک فیلم درباره جی. رابرت اوپنهایمر توانست بیشتر از نگهبانان کهکشان ۳ در سراسر جهان فروش کند، ۲۰۲۳ سالی پر از شگفتی‌ها بود.



اما تعجبی ندارد که در طول ۲۰۲۳ شاهد تعداد زیادی فیلم عالی بودیم، فهرست برترین فیلم‌های سال را به تنها ۳۰ فیلم محدود کردیم. از کارگردان‌های بزرگی مانند مارتین اسکورسیزی، دیوید فینچر، صوفیا کاپولا، و وس اندرسون، تا اولین آثار برجسته فیلم‌سازانی چون سلین سانگ، کایل ادوارد بال، و رین آلن-میلر، سینمای ۲۰۲۳ سالی پر از فیلم‌ها و فیلم‌سازانی بود که طی سال توجه‌ها را به خود جلب کردند. بیایید نگاهی به ۳۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۳ بیندازیم.


فهرست بهترین فیلم‌ های سال ۲۰۲۳


30. مایسترو (Maestro)

فیلم مایسترو (Maestro)

کارگردان: بردلی کوپر
بازیگران: کری مولیگان و بردلی کوپر در نقش‌های فلیشیا مونته‌آلگره و لئونارد برنستاین

نقد و بررسی فیلم “مایسترو”: بازی درخشان بردلی کوپر و کری مولیگان در پرتره‌ای موسیقیایی
خوشبختانه، “مایسترو” یک فیلم زندگینامه‌ای معمولی نیست، با اینکه تریلر آن شاید اینطور نشان دهد.
بعد از دیدن تریلر فیلم “مایسترو”، کسی نمی‌تواند شما را سرزنش کند اگر چشمانتان را بغلتانید و فکر کنید که این فقط یک فیلم زندگینامه‌ای دیگر است، روایتی ساده از زندگی یک شخصیت معروف که بدون شک نامزدی‌های اسکار را برای همه دست‌اندرکاران به همراه خواهد داشت. اما اطمینان داشته باشید، “مایسترو” به کارگردانی بردلی کوپر، محدود به چارچوب‌های معمولی بیوپیک‌های هالیوودی نیست. شاید برخی از نقاط آشنا را لمس کند، اما کمتر درباره دوران حرفه‌ای آهنگساز افسانه‌ای لئونارد برنستاین است و بیشتر داستانی است درباره یک ازدواج که به اندازه عشق‌آمیز بودنش، به نظر محکوم به شکست است.

ما اولین بار با “لنی” آشنا می‌شویم، دقیقاً زمانی که او برای اولین بار جایگزین رهبر ارکستر بیمار در کارنگی هال می‌شود. استعداد خام او باعث می‌شود که به سرعت معروف شود و در حالی که دستاوردهای موسیقی و حرفه‌ای او هیچگاه نادیده گرفته نمی‌شوند، اما آنها در نقش مکمل زندگی عاشقانه لنی قرار می‌گیرند. او مردی است که گرایشات جنسی خود را پنهان می‌کند اما روابط خود با مردان را به عنوان منبع شرم نمی‌بیند، بلکه چیزی است که باید در مورد آن محتاط باشد. سپس با فلیشیا مونته‌آلگره (با بازی درخشان کری مولیگان که یکی از بهترین نمایش‌های سال است) آشنا می‌شویم و مخاطب همانقدر که لنی عاشق او می‌شود، شیفته او می‌شود. فیلم دوران ازدواج آنها را از زمانی که عاشقان جوانی بودند تا زمانی که به والدین راضی تبدیل شدند، و سپس به دو روحی که نمی‌توانند با هم زندگی کنند اما بدون هم نیز نمی‌توانند زنده بمانند، نشان می‌دهد. هرچه لنی موفق‌تر و کمتر محتاط در مورد روابط خود می‌شود، فلیشیا باید به انتخاب‌هایی که منجر به وقف خود به مردی شده‌اند که باید قلب خود را با هر کسی که ملاقات می‌کند، تقسیم کند.

آنچه “مایسترو” را متمایز می‌کند این است که تلاش نمی‌کند موضوع خود را تحسین کند. لنی مردی ناقص است که در مسیر خود ناامیدی و شکست قلبی به جا می‌گذارد. کارگردانی کوپر از بازیگری او بهتر است، با هر تصویری که انگار ماه‌ها درباره آن فکر شده است. در حالی که بازیگری او همچنان عالی است، اما جای خود را به اجرای فوق‌العاده مولیگان می‌دهد.

29. پریسیلا (Priscilla)

فیلم پریسیلا (Priscilla)

کارگردان: صوفیا کاپولا

نقد فیلم “پریسیلا”: صوفیا کاپولا با زندگینامه‌ای تکراری ناامید می‌کند
عملکرد عالی کایلی اسپینی و جیکوب الوردی نمی‌تواند این فیلم ناامیدکننده را نجات دهد.
وقتی صحبت از به تصویر کشیدن زندگی زنان جوان در آستانه بلوغ می‌شود، دشوار است تصور کنیم کسی بهتر از صوفیا کاپولا وجود داشته باشد. اگر فیلم الویس ساخته باز لورمن پر زرق و برق و افراطی است، پس “پریسیلا” ساخته کاپولا ملایم و زیرکانه است. هیچکدام تصویر کاملی از الویس یا پریسیلا به دست نمی‌دهند، اما کاپولا جنبه‌ای از ستاره مشهور راک را نشان می‌دهد که به ندرت بررسی شده است. الویس با بازی جیکوب الوردی باحال و جذاب است، که به نظر می‌رسد حال و هوای واقعی الویس واقعی را تداعی کند. اما او همچنین مردی است که می‌داند چه می‌خواهد و می‌تواند از شهرت و جذابیت خود برای به دست آوردن آن استفاده کند. کایلی اسپینی در نقش پریسیلا پریسلی، فیلم را به خود اختصاص داده و به درستی الویس را به حاشیه می‌راند و عملکرد او ما را به ذهن یک دختر نوجوان که عاشق مردی خیلی بزرگتر و تأثیرگذارتر از خود شده است، می‌برد.

در حالی که لیسا ماری پریسلی علیه این فیلم و نحوه نمایش پدرش سخن گفته است، دشوار است “پریسیلا” را تماشا کرد و سن این دو نفر را ندید و تفاوت قدرت آشکار در این رابطه را نشناخت. الوردی و اسپینی به راحتی رابطه پیچیده بین این دو شخصیت را منتقل می‌کنند، و هرگونه حباب فانتزی رمانتیکی که توسط فرهنگ عامه درباره رابطه پریسیلا و الویس ایجاد شده بود، به درستی ترکیده است.

28. دانجنز اند دراگنز: افتخار در میان دزدها (Dungeons & Dragons: Honor Among Thieves)

فیلم دانجنز اند دراگنز: افتخار در میان دزدها (Dungeons & Dragons: Honor Among Thieves)

کارگردان‌ها: جان فرانسیس دیلی و جاناتان گلدشتاین

نقد و بررسی فیلم “دانجنز اند دراگنز: افتخار در میان دزدها”: ماجراجویی فانتزی آشفته‌ای که ضربه محکمی می‌زند.
من یکی از اولین‌هایی خواهم بود که اعتراف می‌کنم وقتی برای اولین بار اعلام شد که “دانجنز اند دراگنز: افتخار در میان دزدها” در حال ساخت است، شک‌هایی داشتم. آنچه مرا متقاعد کرد که یک مفهوم مانند این می‌تواند کار کند، پیوستن اولیه کریس پاین به پروژه بود. این دقیقاً همان چیزی بود که فیلم به آن نیاز داشت – زیرا کمی بعد، خبر داشتیم که جاستیس اسمیت و میشل رودریگز به تیم پیوسته‌اند و نه چندان بعد، رژه-ژان پیج، که بعد از نقش محبوب خود در بریجرتون شناخته شد، تأیید شد که به گروه می‌پیوندد. اما حتی پس از شروع فیلمبرداری، دشوار بود تشخیص دهیم که آیا فیلمی مانند این می‌تواند موفق شود یا به سرنوشت سایر تلاش‌های ناموفق دچار شود.

خوشبختانه، کارگردانان جاناتان گلدشتاین و جان فرانسیس دیلی از همان لحظه اول که نام “جارناتان” را شنیدم، تمام ترس‌هایم را برطرف کردند. “دانجنز اند دراگنز” در چند سال اخیر بازتاب فرهنگی گسترده‌ای داشته است، مخصوصاً به لطف برنامه‌هایی مانند کریتیکال رول و دیگران که از آن پیروی کردند. اگر کمی بیشتر با دنیایی که این فیلم در آن بازی می‌کند آشنایی داشته باشید، قطعاً از اشارات عاشقانه به قسمت‌های مختلف دنیای D&D – مانند کمئوی سریال انیمیشن و اژدهای تمبرچاد (که به ظاهر برای چاقی‌اش معروف است) – لذت خواهید برد.

با این حال، حتی اگر دانش شما از D&D محدود باشد، باز هم می‌توانید به راحتی از ماجراجویی فانتزی آشفته این فیلم لذت ببرید، که توسط بارد فکرسریع با بازی کریس پاین رهبری می‌شود که برنامه‌های او اغلب بیشتر از موفقیت، به شکست منجر می‌شوند. فیلم همچنین اجازه می‌دهد که هیو گرانت نقش منفی‌تری را ایفا کند (که همیشه می‌خواهیم بیشتر از آن ببینیم) و قطعاً در را برای امکان ساخت دنباله باز می‌گذارد.

27. آدمکش (The Killer)

فیلم آدمکش (The Killer)

کارگردان: دیوید فینچر

نقد و بررسی فیلم “آدمکش”: دیوید فینچر با سبک خود به داستانی کم‌جاذبه جان می‌بخشد
تلاش برای ترور که اشتباه پیش می‌رود و عواقب آن موجب می‌شود که آدمکش مسئول، ناگهان برای حفظ جان خود تلاش کند. این ممکن است مانند داستان میلیون‌ها فیلم اکشن درجه B به نظر برسد، اما در دستان کارگردان دیوید فینچر (که فیلم‌هایی مانند زودیاک، سون و چندین اثر دیگر نزدیک به شاهکار را ساخته)، “آدمکش” به چیزی فراتر تبدیل می‌شود.



آنچه ممکن است یک فیلم انتقام ساده باشد به یک سفر رویایی و هیپنوتیزم‌کننده تبدیل می‌شود که همچنان فضایی پرتنش را حفظ می‌کند در حالی که زمانی برای چند مسیر جانبی جالب نیز پیدا می‌کند، مانند طعنه‌های ظریف به سرمایه‌داری مدرن (تعقیب طعمه خود با استفاده از سفارشات آمازون توسط قاتل بی‌نام با بازی مایکل فاسبندر یکی از تاریک‌ترین شوخی‌های سینمایی امسال است). فاسبندر، که نقش شخصیتی را بازی می‌کند که حس کمال‌گرایی کارگردان فیلم را تقلید می‌کند، قوی‌ترین عملکرد خود را در سال‌های اخیر ارائه می‌دهد.

26. با من صحبت کن (Talk to me)

فیلم با من صحبت کن (Talk to me)

کارگردانان: مایکل فیلیپو و دنی فیلیپو
نقد و بررسی فیلم “با من صحبت کن”: دنی و مایکل فیلیپو شما را به بازی کردن یک بازی ترسناک در اولین اثر قوی‌شان دعوت می‌کنند
این تصویر ترسناک از ارواح، مکیدن انگشت پا، و بدترین بازی مهمانی که می‌توانید بازی کنید، سرگرمی خوبی برای خانواده است.
بازسازی‌ها، دنباله‌ها، ریبوت‌ها، و بازآفرینی‌ها؛ ژانر ترسناک می‌داند که نانش را کجا کره می‌زند و متأسفانه این با عناوین اصیل نیست. دیدن عنوانی از یک آتور ترسناک جدید مانند “وراثت” یا “جادوگر” که در صحنه ظاهر می‌شود و تمام مالکیت‌های فکری را از بین می‌برد، نادر شده است. اما سال 2023 شاهد یکی از این فیلم‌ها بود، “با من صحبت کن” ساخته دنی و مایکل فیلیپو (که همچنین به عنوان راکاراکا در یوتیوب شناخته می‌شوند).

وقتی میا (سوفی وایلد) و دوستانش به طور مداوم با یک آثار باستانی مرموز به شکل یک دست که به ارواح اجازه می‌دهد بدون هیچ عواقب طولانی‌مدت وارد بدن شوند، تا زمانی که از ۹۰ ثانیه تجاوز نکند، بازی می‌کنند، با این به عنوان مواد مخدر جدید برخورد می‌شود. ویدیوها در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شوند زیرا هر کودک هنگامی که اجازه می‌دهد یک روح وارد او شود، هیجان آدرنالین را احساس می‌کند. با این حال، وقتی برادر کوچک‌تر بهترین دوست میا نوبتش را می‌گیرد و توسط مادر مرده میا تسخیر می‌شود، نوجوانان می‌آموزند که آنها واقعاً در حال بازی کردن یک بازی مرگ و زندگی هستند.

برای توضیح بیشتر از این نمی‌توان گفت تا داستان را خراب نکنم. “با من صحبت کن”، همانند یک فیلم ترسناک استثنایی دیگر استرالیایی به نام “دریاچه مونگو”، وحشت خود را در تنهایی‌ای که وقتی در موقعیت‌های ناامیدکننده قرار داریم، احساس می‌کنیم پیدا می‌کند. با اجرای برجسته سوفی وایلد در نقش اصلی، “با من صحبت کن” قطعاً بهترین عنوان ترسناک سال ۲۰۲۳ است.

25. خیابان رای (Rye Lane)

فیلم خیابان رای (Rye Lane)

کارگردان: رین آلن-میلر

نقد و بررسی فیلم “خیابان رای”: دیوید جانسون و ویویان اوپارا در یک کمدی رمانتیک فوق‌العاده می‌درخشند
در حالی که شبیه به فیلم‌هایی مانند “قبل از طلوع” است، این داستان عاشقانه لندنی زیبایی‌هایی را در جزئیات خود دارد که کاملاً مختص به خود است.
هرچند بسیاری استدلال می‌کنند که ژانر کمدی رمانتیک در حال مرگ است، قطعاً این‌طور نیست و “خیابان رای” اینجاست تا آن را ثابت کند. اولین کارگردانی رین آلن-میلر، داستان برخورد ناجور (برخورد زشت؟) بین دو جوان بدشانس در جنوب لندن (با بازی دیوید جانسون و ویویان اوپارا) است که رابطه آنها همزمان با گذراندن بیست و چهار ساعت ماجراجویانه با هم رشد می‌کند.

“خیابان رای” به اندازه‌ای که رنگارنگ است، جذاب است و به کمدی‌های رمانتیک سبک ریچارد کرتیس دهه ۹۰ با حساسیت منحصربه‌فرد بریتانیایی خود بازمی‌گردد، که حتی بدبین‌ترین تماشاچیان را با شیطنت‌های خود جذب می‌کند. اما فیلم از کمدی رمانتیک کلاسیک هم فاصله می‌گیرد، با سبک بصری منحصربه‌فرد آلن-میلر، چیزی خاصی را به ارمغان می‌آورد که ممکن است همان چیزی باشد که ژانر به آن نیاز دارد تا دوباره به جریان اصلی بازگردد.

24. فلورا و پسر (Flora and Son)

فیلم فلورا و پسر (Flora and Son)

کارگردان: جان کارنی

نقد و بررسی فیلم “فلورا و پسر”: درام کمدی زیبای جان کارنی نشان می‌دهد چگونه موسیقی ما را به هم متصل می‌کند
با بازی ایو هیوسون و جوزف گوردون-لویت، “فلورا و پسر” داستان زیبایی درباره پیوندهایی است که می‌توان از موسیقی به وجود آورد.
یکی از بهترین گنج‌های پنهان سال ۲۰۲۳ بدون شک “فلورا و پسر” ساخته جان کارنی است. این اثر از اپل تی‌وی پلاس، که در جشنواره فیلم ساندنس به نمایش درآمد، فرصتی به ستاره “بد سیسترز”، ایو هیوسون می‌دهد تا نه تنها در یک پروژه نقش اول را ایفا کند، بلکه جذابیت و توانایی‌های بی‌چون و چرای خود را به عنوان یک هنرپیشه نشان دهد. در این کمدی رمانتیک موسیقی‌محور، فلورا با بازی هیوسون، همانطور که عنوان فیلم پیشنهاد می‌کند، تلاش می‌کند تا با پسر بدرفتار خود مکس (اورن کینلان) ارتباط برقرار کند که به نظر نمی‌رسد علاقه مشترکی داشته باشند.

پس از پیدا کردن یک گیتار در زباله‌ها، فلورا تصمیم می‌گیرد برای پیدا کردن زمینه مشترک، درس‌های موسیقی را آغاز کند، که منجر به یک صمیمیت غیرمعمول و شگفت‌انگیز بین او و معلم موسیقی‌اش می‌شود. نقش آفرینی جوزف گوردون-لویت به عنوان معلم موسیقی آنلاین آرام و باوقار جف، انرژی جالب و نامتجانسی بین دو نفر ایجاد می‌کند که شخصیت بی‌پروا و درهم‌ریخته فلورا را برجسته می‌کند. “فلورا و پسر” فیلمی احساسی، به شدت خنده‌دار و صمیمی است که ایو هیوسون را به عنوان یکی از چشم‌گیرترین و تاثیرگذارترین بازیگران امروز معرفی می‌کند. علاوه بر این، موسیقی متن فیلم با هر بار گوش دادن، اشک به چشم و لبخند به لب می‌آورد.

23. ایر (Air)

فیلم ایر (Air)

کارگردان: بن افلک

نقد و بررسی فیلم “Air”: داستان مایکل جردن و نایکی به کارگردانی بن افلک یک امتیاز بزرگ است
با بازی مت دیمون، ویولا دیویس، و جیسون بیتمن، “Air” نمونه‌ای عالی از مهارت‌های بن افلک به عنوان یک فیلمساز است.
یکی از دوست‌داشتنی‌ترین فیلم‌های سال گذشته بدون شک درام ورزشی پر سر و صدا “Air” بود. پس از یک وقفه طولانی از کارگردانی، بن افلک با یک اثر دوره‌ای پرقدرت و بسیار سرگرم‌کننده بازگشت که لازم نیست به ورزش علاقه‌مند باشید تا از این فیلم لذت ببرید. بر اساس همکاری تأثیرگذار بین مایکل جردن در دوران تازه‌کاری و نایکی، داستان نسبتاً ساده است، اما به لطف ریتم هوشمندانه و موسیقی متن درخشان، “Air” توجه شما را از ابتدا تا انتها حفظ می‌کند. انتخاب هوشمندانه و بینش‌گرایانه افلک برای متمرکز کردن داستان بر روی نایکی بدون دخالت بیش از حد اسطوره بسکتبال جالب توجه است. ما داستان جردن برای شهرت را می‌دانیم، اما پرداختن به آغاز دوران ایر جردن شجاعانه است و افلک هیچ‌گاه توپ را رها نمی‌کند. مهارت‌های کارگردانی او را نمی‌توان انکار کرد، حتی اگر فکر کنید بسیاری از آن به ارتباط او با دوست صمیمی و همکار دیرینه‌اش، مت دیمون یا داستان جردن بستگی دارد. در عوض،صرف نظر از نتیجه، “Air” شما را مجذوب خود می‌کند، زیرا داستانی استادانه درباره اعتماد به غرایز خود و دست نکشیدن است.

با گرایش مداوم افلک به داستان‌گویی قوی، توسعه شخصیت و تعادل در لحن‌ها، “Air” دارای برخی از بهترین دیالوگ‌هایی است که امسال در سینما شنیده‌اید. خنده‌دار، و کاملاً از دل برآمده است. مهم‌تر از همه، با بازی استثنایی یک تیم رویایی به رهبری دیمون و ویولا دیویس برجسته می‌شود. دیمون قدرتمند است و فیلم واقعاً متعلق به او است. او جذاب است و به راحتی به عنوان مردی که سخت کار می‌کند و سعی می‌کند همه چیز را برای همه درست کند، حرکت می‌کند. او همچنین با برخی از بهترین مونولوگ‌ها و سخنرانی شدید در ساعت یازدهم که واقعاً تکان‌دهنده و لرزاننده است، توانایی‌های خود را به رخ می‌کشد. در مورد دیویس – چه ملکه‌ای! او در هر چیزی فوق‌العاده است اما به عنوان مادر خانواده جردن، بیشترین تأثیر را دارد بدون اینکه چیز زیادی فاش کند. توانایی بی‌ادعای او در بیان و زبان بدن بین صحنه‌ها جذاب است. به حمایت از این دو، عملکرد‌های برجسته جیسون بیتمن و کریس مسینا قرار دارد که برخی از خنده‌دارترین و باحال‌ترین دیالوگ‌ها را دارند. به لطف داستان و بازیگران چشمگیرش، “Air” یک امتیاز بزرگ است که شما را با احساس شادی و هیجان بر جای می‌گذارد زیرا از داستان تجاری خود فراتر می‌رود.

22. باتمز (Bottoms)

فیلم باتمز (Bottoms)

کارگردان: اما سلیگمن

نقد و بررسی فیلم “Bottoms”: آیو ادبیری و ریچل سنوت در یکی از عجیب‌ترین کمدی‌های تینیجری سال‌های اخیر خنده‌دار هستند
دنباله دیوانه‌وار اما سلیگمن “شیوا بیبی” ۲۰۲۰ نمی‌تواند متفاوت‌تر از اولین اثر او باشد.
“Bottoms” با تزریق دوزی از شادی کوئیر به سینماها از طریق عدسی طنز و کمدی خنده‌دار، به راحتی یکی از سرگرم‌کننده‌ترین فیلم‌های سال است. کارگردان اما سلیگمن یک کمدی عاشقانه سافیک (همجنس‌گرای زنانه) اردوگاهی و کاملاً مضحک ارائه داده و آن را با اجراهای برجسته از آیو ادبیری، هاوانا رز لیو، روبی کروز و کایا گربر پر کرده است. سلیگمن همچنین فیلمنامه را با ستاره و همکار مکرر خود ریچل سنوت نوشته است. با الهام گرفتن از کمدی‌های رمانتیک دبیرستانی کلاسیک اوایل دهه ۲۰۰۰، “Bottoms” از فیلم‌هایی مانند “۱۰ چیزی که از تو متنفرم”، “دختران بد” و “او همه چیز دارد” برای یک سفر شادی بخش و بی‌پروا کوئیر عناصری را به ارث برده است.

Bottoms” با عدم جدی گرفتن خود از پیشینیانش تکامل می‌یابد. بمب‌گذاری‌های ماشین، بازیکنان فوتبال نوجوان نگهداری شده در قفس‌ها، دعواهای خونین بین دبیرستان‌های رقیب، و بله، قلب فیلم حول یک باشگاه مبارزه پر از دختران نوجوان می‌چرخد. فیلم به این دلیل موفق است که در حالی که ژانر خودش را تمسخر می‌کند، همزمان عاشقانه و دوستی‌هایی را ارائه می‌دهد که تماشاچی هوادار آنها می‌شود، با شخصیت‌های منحصربه‌فرد و پرانرژی که نمی‌توانید جز عاشق آنها شدن کاری انجام دهید. ادبیری و لیو یک رمانتیک شیرین را در میان هرج و مرج فیلم ارائه می‌دهند که به آن یک محور احساسی می‌بخشد. افزودن عملکردهای فوق‌العاده از داگمارا دومینچیک و مارشاون لینچ، و یک اجرای تقلیدی برای عصرها از نیکولاس گالیتزین، “Bottoms” را به یک کمدی رمانتیک تینیجری برنده تبدیل می‌کند.

21. بو می‌ترسد (Beau Is Afraid)

فیلم بو می‌ترسد (Beau Is Afraid)

کارگردان آری استر
نقد فیلم “Beau Is Afraid”: سفر سوررئال، جاه‌طلبانه و خنده‌دار آری استر، تجربه‌ای است که هرگز ندیده‌اید
جواکین فینیکس در نقش بوی ترسو در سفر گیرا و واقعاً بی‌قاعده‌ی آستر، به خانه‌ی مادرش بازمی‌گردد.
پس از کابوس‌های سینمایی “Hereditary” و “Midsommar”، دیدگاهی دیوانه‌وار، غیرمتعارف و وحشتناک از آری استر ممکن است در داستان سوررئال اخیرش “Beau Is Afraid” ظهور کند. جواکین فینیکس در نقش بو، که همیشه نگران، خاموش و در دنیایی که پیوسته خصمانه و بی‌امان است، وحشت‌زده است. هیچ لحظه‌ای نیست که بو استرس نداشته باشد، چرا که تلاش می‌کند به خانه و دیدار مادرش برود. این سفری است که حتی اودیسه را به تسلیم وادار می‌کند، پر از افرادی که سعی در تجاوز به آپارتمانش دارند، نوشیدن رنگ، تئاترهای در جنگل، هیولای واقعی پدر بو و پایانی که مانند هیچ دیگری نیست.

“Beau Is Afraid” همچنین نمایشی از جاه‌طلبی‌های استر است، با خلق دنیایی که هراس در هر گوشه‌ای قرار دارد، و حتی زمانی که فیلم صرفاً درباره‌ی بو و تلاش او برای پیدا کردن چیزی گمشده است، استر این فیلم را به داستانی هیجان‌انگیز می‌کشاند، جایی که آنچه اتفاق بعدی می‌افتد، قابل تصور نیست. این موفقیت به دلیل اجرای فینیکس است که – مانند تماشاگر – احساس یک بیگانه در این عذاب بی‌وقفه را دارد. نتیجه، یکی از بی‌نظم‌ترین و غیرمعمول‌ترین فیلم‌هایی است که در سال‌های اخیر منتشر شده و فیلمی که به چندین بار تماشا نیاز دارد تا واقعاً متوجه شویم آری استر در اینجا چه کاری انجام داده است. این شاید چیزی نباشد که مردم از استر انتظار داشتند، اما “Beau Is Afraid” نمونه‌ای جالب از توانایی‌های خلقی استر است.

20. چگونه یک خط لوله را منفجر کنیم (How to Blow Up a Pipeline)

فیلم چگونه یک خط لوله را منفجر کنیم (How to Blow Up a Pipeline)

کارگردان: دنیل گلد هابر
نقد فیلم “چگونه یک خط لوله را منفجر کنیم”: اثر دنیل گلد هابر، بیانیه‌ای شکوهمند و تطبیقی
در دنیایی که بحران آب و هوا امروز در آستانه‌ی درب خانه‌هایمان است، فیلم “چگونه یک خط لوله را منفجر کنیم” به بررسی مسیر فردایمان می‌پردازد.
چه خواهید کرد وقتی در دنیایی آتش گرفته زندگی و مرگ را تجربه می‌کنید؟ این سوال اصلی فیلم شگفت‌انگیز و بیانیه‌گونه دنیل گلد هابر “چگونه یک خط لوله را منفجر کنیم” است که به یکی از بهترین پرتره‌های سینمایی امسال تبدیل شده است. داستان این فیلم درباره گروهی از مردم از سراسر کشور است که تصمیم به انجام عملی تخریبی علیه یک خط لوله نفت در تگزاس می‌گیرند، یک تریلر دقیق ساخته شده که به دقت در شخصیت‌ها ریشه دارد.

این گروه بازیگران نه تنها یکی از بهترین ترکیب‌هایی است که می‌توانید داشته باشید، بلکه روش فیلم در آشنایی با آن‌ها در حالی که تعادلی با خود ماموریت حفظ می‌کند، برای تأثیرگذاری آن حیاتی است. این شخصیت‌ها، از بیشتر فیلم‌هایی که درباره بحران آب و هوا می‌بینید، پیچیده و زنده به نظر می‌رسند. آن‌ها هرکدام در دیدگاه‌های جهان‌بینی خود متمایز هستند، اما نحوه‌ی دنبال کردن آن‌ها توسط فیلم، در حالی که با همان معادله‌ی وخیم روبرو می‌شوند و ائتلافی را تشکیل می‌دهند، اطمینان می‌دهد که ایده‌های فوری آن به خانه برسد. “چگونه یک خط لوله را منفجر کنیم” همچنین فقط یک فیلم خوب نیست، بلکه پتانسیل رادیکال سینما را در صنعتی که به شدت به آن نیاز دارد، به نمایش می‌گذارد.

19. مه دسامبر (May December)

فیلم مه دسامبر (May December)

کارگردان: تاد هینز
نقد فیلم “مه دسامبر”: ناتالی پورتمن و جولیان مور در نقش‌های مقابل هم در درام تاد هینز
پورتمن و مور حتی اگر هینز در بهترین حالت خود نباشد، شیمی جذابی دارند.
وقتی هالیوود تصمیم به اقتباس از داستان‌های پر سر و صدا از رسانه‌ها می‌گیرد، ممکن است به نظر برسد مثل یک فیلم در شبکه لایف تایم یا یک قسمت از مجموعه «قانون و نظم: واحد قربانیان ویژه». اما وقتی کارگردانی مثل تاد هینز دست به کار می‌شود و یکی از موارد ناراحت‌کننده‌ای که روزنامه‌های دهه ۹۰ را پر کرده بود را به تصویر می‌کشد، شما شاهد یک داستان تفکربرانگیز و به شکلی تاریک و طنزآمیز خواهید بود. “مه دسامبر”، که الهام گرفته از رسوایی مری کی لتورنو و ویلی فوالائو است که روزگاری عناوین خبرها را به خود اختصاص داده بود، به شکل تیزبینانه‌ای رابطه این زوج را از طریق یک بازیگر تلویزیونی، با بازی ناتالی پورتمن، که در مورد زندگی آنها برای یک فیلم مستقل تحقیق می‌کند، بررسی می‌کند. در ادامه، شاهد برخی از خلاقانه‌ترین و سبک‌دارترین انتخاب‌های هنری هستیم که ملودرام را با واقع‌گرایی و مقدار زیادی از تئاترالیته که با علاقه جمعی ما به داستان‌های عجیب و غریب هماهنگ است، ترکیب می‌کند. جدا از این، فیلم “مه دسامبر” شامل برخی از موسیقی‌های پیانویی عجیب و شگفت‌انگیز و دراماتیک است که با طعم‌های خاص فیلم هماهنگ می‌شود و دنبال هر افشاگری می‌رود. آنقدر خوب است که دلتان می‌خواهد پس از هر کار جزئی دنبالتان بیاید.

هینز با رویکردی پست‌مدرن که لحظاتی را خلق می‌کند که حقیقت را زیر سوال می‌برد، زیبایی‌شناسی این فیلم پیچیده و ظریف را به خوبی به تصویر می‌کشد، اما اجراهای بازیگران در سطح دیگری از استادی است. جولیان مور در هر کاری که انجام داده است، فوق‌العاده بوده، اما این فیلم طرف دیگری از او را نشان می‌دهد که در یک برتری‌جویی سفیدپوستانه، پریشان و مسلح‌کننده ریشه دارد. او مانیپولاتیو است و گاهی در نادیده گرفتن دیگران، ترسناک است. البته، پورتمن هم به عنوان یک بازیگر که متد اکتینگ را بیش از حد جدی می‌گیرد و درست به همان اندازه سمی است، به مخلوط اضافه می‌شود. این نمایشی است که شما را کنجکاو می‌کند و همچنین باعث می‌شود بخندید، زیرا پورتمن در نقش یک بازیگر وحشتناک بسیار خوب است. او مغرور و مصنوعی است، و شما می‌توانید به راحتی از درون او را ببینید.

چارلز ملتون در فیلم “مه دسامبر” با توجه دقیق به جزئیات و در حالی که قلب را درگیر می‌کند، به کمال مطلق رسیده است. ملتون بی‌گناهی بیگانه‌ای را به نقش می‌آورد و زبان بدنی به شدت هوشمندانه‌ای را به نمایش می‌گذارد که قلب شما را برای شخصیتش می‌شکند. از طریق حرکات و تحویل دادن او و برخی صحنه‌های بسیار آرام، او واقعاً بی‌گناهی از دست رفته را جسمی می‌کند و شما نمی‌توانید جز اینکه پس از پایان فیلم بیشتر در مورد او کنجکاو باشید. “مه دسامبر” سنگین و به شدت غم‌انگیز است، اما کار جذابی در ثبت تنهایی و ناامیدی به شیوه‌هایی که امسال ندیده‌ایم، انجام می‌دهد.

18. داستان آمریکایی (American Fiction)

فیلم داستان آمریکایی (American Fiction)

کارگردان: کورد جفرسون
نقد فیلم “داستان آمریکایی”: جفری رایت در نقشی شگفت‌انگیز در یک ستیزه‌جویی تند
با اقتباس از رمان پرسیوال اورت، این اثر بازیگوش و در عین حال تیزبینانه از نویسنده-کارگردان کورد جفرسون، نقدی است به داستان‌سرایی مدرن.
چه داستان‌هایی بیشترین نیاز مخاطبان امروزی است؟ کدام‌ها داستان‌های درست برای گفتن هستند؟ این‌ها سوالات کلیدی در قلب اولین اثر بلند کورد جفرسون، “داستان آمریکایی”، هستند که بر اساس رمان “پاک‌سازی” نوشته پرسیوال اورت در سال 2001 به صورت آزاد اقتباس شده است. جفری رایت در نقش تلونیوس “مونک” الیسون، یک نویسنده با استعداد و استاد دانشگاه ناامید، بازی می‌کند که کارهایش به نظر می‌رسد از سوی ناشران دیگر مورد توجه قرار نگرفته است. خریداران به دنبال کتابی سیاه هستند، و کارهای مونک – با وجود نوشته شدن توسط یک نویسنده سیاه‌پوست – کتاب سیاهی نیست که آن‌ها به دنبال خرید آن هستند.

این داستان ستیزه‌جویی تند که دور یک درام خانوادگی صمیمی پیچیده شده، مونک است که پس از یک دعوای خانوادگی در نهایت دوباره به سمت کیبورد برمی‌گردد. اگر ناشران به دنبال کتابی سیاه هستند، او به آن‌ها یک کتاب سیاه خواهد داد. مونک رمانی می‌نویسد که او معمولاً آن را تمسخر می‌کند و به عنوان شوخی آن را به ناشران می‌فرستد. اما این شوخی وقتی ناشران خواهان خرید کتاب با مقدار زیادی پول می‌شوند از کنترل خارج می‌شود. پول به اندازه‌ای زیاد است که می‌تواند به خانواده مونک کمک کند. اما آیا مونک می‌تواند نیرنگ نام مستعار خود را حفظ کند؟ آیا پنهان کردن حقیقت او را از همه کسانی که بیشتر دوستشان دارد، جدا خواهد کرد؟ به عنوان یک نامزد اصلی فصل جوایز، “داستان آمریکایی” خنده‌هایی از ته دل، لحظات تکان‌دهنده و پایانی را ارائه می‌دهد که نشان می‌دهد هرچند قهرمان ما ممکن است رشد کرده و تغییر کرده باشد، جهان اطراف او متأسفانه تغییر نکرده است.

17. پسر و ماهی خوار (The Boy and the Heron)

فیلم پسر و ماهی خوار (The Boy and the Heron)

کارگردان: هایائو میازاکی

نقد فیلم “پسر و ماهی خوار”: آخرین ساخته هایائو میازاکی، آهنگ قو نیست، اما حسابی شبیه آن است
تازه‌ترین فیلم میازاکی، گواهی بر خلاقیت فراگیر و داستان‌پردازی بلندپروازانه‌ای است که او را به یکی از برترین کارگردان‌های همیشه تبدیل می‌کند.
تعداد انگشت‌شماری فیلم وجود دارند که نه تنها هر بار که تماشا می‌کنید بهتر می‌شوند، بلکه احساسات عمیق‌تری را در شما بیدار می‌کنند و با نیرویی تازه به شما برخورد می‌کنند. “پسر و ماهی خوار” ساخته هایائو میازاکی، نه تنها چنین فیلمی است، بلکه یکی از بهترین کارهای کارگردان در طول دوران حرفه‌ای‌اش است که هیچ‌گاه کمبودی در کارهای شگفت‌انگیز نداشته است. برای همه راه‌هایی که به نظر می‌رسد مخاطبان را غافلگیر کرده است، واقعاً نباید چنین باشد، زیرا هم در راستای تأکید او بر جامعه به عنوان راهی برای زنده ماندن در یک جهان آشفته است و هم کار می‌کند تا آن را به مکان‌های تازه و جسورانه گسترش دهد.

دوباره متمرکز بر یک کودک جوان که زندگی‌اش واژگون شده است و به دنیایی فراتر از دنیای ما پرتاب شده است، به زیبایی انیمیشن شده، به لحاظ موضوعی چندلایه است و از نظر احساسی کاملاً تکان‌دهنده است. عنوان اصلی، “چگونه زندگی می‌کنید؟”، به خوبی این موضوع را دربرمی‌گیرد، زیرا فیلم کاملاً درباره جستجو برای یافتن راهی برای ادامه دادن زندگی است وقتی که زندگی تعریف شده با ضرر و زیان شدید. وقتی که به آنجا می‌رسد در یکی از بهترین و بازتابنده‌ترین پایان‌های کارگردان تا به امروز، فیلم را به عنوان یک اثر هنری دیگر جادویی قوی می‌کند.

16. روزهای کامل (Perfect Days)

فیلم روزهای کامل (Perfect Days)

کارگردان: ویم وندرز
نقد فیلم “روزهای کامل”: ویم وندرز زیبایی را در جزئیات کوچک زندگی در این درام فوق‌العاده به تصویر می‌کشد
کوجی یاکوشو در این نگاه بازدارنده اما قدرتمند به جزئیات کوچک زندگی که در آن زیبایی می‌یابیم، درخشش دارد.
با فیلم‌نامه‌ای که شامل فیلم‌هایی آرام و تأمل‌برانگیز است که در نهایت به شدت احساس‌برانگیز می‌شوند، مانند “بال‌های خواستن” و “پاریس، تگزاس”، ویم وندرز با آخرین اثر خود، “روزهای کامل”، شاهکاری دیگر در این مسیر خلق کرده است. این فیلم داستان هیرایاما (با بازی فوق‌العاده کوجی یاکوشو) را دنبال می‌کند که در روتین روزانه‌اش شامل تمیز کردن توالت‌ها در توکیو، رفتن به رستوران مورد علاقه‌اش، و قدردانی از عشق عمیقش به کتاب‌ها و موسیقی می‌گذرد. فیلم‌نامه نوشته وندرز و تاکوما تاکاساکی، زمانی که او با دیگرانی در تماس است که او را از مراسم عادی‌اش دور می‌کنند، به آرامی جزئیات بیشتری در مورد گذشته هیرایاما را آشکار می‌کند.

هیرایاما به ندرت عجله دارد، اغلب وقت می‌گذارد تا از یک گیاه کوچک یا ناهار آرامی قدردانی کند، و وندرز به ما اجازه می‌دهد تا در این لحظات با او شریک شویم. ما می‌توانیم زیبایی‌ای را که هیرایاما در جزئیات کوچک زندگی می‌یابد ببینیم، و تماشای او در حال کشف جهان هر روز با این حس شگفت‌انگیز لذت‌بخش است. یاکوشو، تاکاساکی و وندرز به ما یک شخصیتی می‌دهند که ما از هر چیزی، چه تمیز کردن توالت‌ها یا رانندگی در حال گوش دادن به موسیقی لو رید، لذت خواهیم برد. آخرین اثر وندرز ممکن است یکی از بهترین کارهای او باشد.

15. آیا تو آنجایی خدا؟ من هستم، مارگارت (Are You There God? It’s Me, Margaret)

فیلم آیا تو آنجایی خدا؟ من هستم، مارگارت (Are You There God? It's Me, Margaret)

کارگردان: کلی فریمون کریگ
نقد فیلم “آیا تو آنجایی خدا؟ من هستم، مارگارت”: یک اقتباس دوست‌داشتنی و خنده‌دار از جودی بلوم
آبی رایدر فورتسون، ریچل مک‌آدامز و کتی بیتس در فیلم طنز رشد و بلوغ بر اساس رمان محبوب به ایفای نقش می‌پردازند.
“آیا تو آنجایی خدا؟ من هستم، مارگارت” یک دستاورد ظریف سینمایی است. البته، مواد اولیه داستان از قبل وجود داشت، اما این مواد اولیه توسط جودی بلوم – یکی از مشهورترین و محترم‌ترین نویسندگان مدرن ما – نوشته شده است. و بله، درباره بلوغ است، اما این دقیقاً پیچیده‌ترین زمان در زندگی هر کسی است – و به نوبه خود، یکی از دشوارترین دوره‌ها برای ثبت به شیوه‌ای که صادقانه و اصیل به نظر برسد. این فیلم کوچک است، بیشتر روی رابطه یک شخصیت با خانواده و دوستانش تمرکز دارد، اما موضوعاتی که به آن‌ها می‌پردازد می‌تواند بزرگ‌تر باشد: دین، بلوغ، هویت و بیشتر.

هیچ چیز در آوردن این داستان به صفحه نمایش آسان نبوده است، اما نویسنده-کارگردان کلی فریمون کریگ به راحتی این چالش را مدیریت می‌کند و آن را فراتر از یک اقتباس شیرین و استاندارد به یک اثر واقعاً تحریک‌کننده و تأثیرگذار ارتقا می‌دهد که هم به رمان ادای احترام می‌کند و هم توانایی ایستادن به تنهایی را دارد. با مارگارت اصلی (با بازی آبی رایدر فورتسون) که داستان را با یکی از صادقانه‌ترین و آسیب‌پذیرترین اجراهای سال تکیه می‌دهد، کودکان به شیوه‌ای تازه به نظر می‌رسند، رفتار می‌کنند و صحبت می‌کنند مثل کودکان واقعی.

فریمون کریگ گفته است که او می‌خواسته فیلم حس سه داستان بلوغ را همزمان به ما بدهد، با مارگارت، مادرش (ریچل مک‌آدامز)، و مادربزرگش (کتی بیتس) که همه در حال تطبیق با تغییرات مهم زندگی هستند. فیلم به خاطر این ویژگی بسیار بهتر است، بافتی به داستان اضافه کرده و اجازه می‌دهد تا ما نه فقط یک، نه دو، بلکه سه مرحله از زندگی زنان که اغلب شاهد آن نیستیم را کاوش کنیم. “آیا تو آنجایی خدا؟ من هستم، مارگارت” برای زنان در همه سنین با داستانی خنده‌دار و دلنشین، هم تأیید می‌کند و هم جشن می‌گیرد.

14. همه ما غریبه‌ها (All of Us Strangers)

فیلم همه ما غریبه‌ها (All of Us Strangers)

کارگردان: اندرو هیگ

توضیحات مترجم: متاسفانه این فیلم به دلیل داشتن مضامین همجنس‌گرایانه با قوانین جمهوری اسلامی تطابق ندارد. به همین دلیل از ترجمه متن توضیحات معذور هستیم.

13. جان ویک: فصل 4 (John Wick: Chapter 4)

فیلم جان ویک: فصل 4 (John Wick: Chapter 4)

کارگردان: چاد استاهلسکی

نقد فیلم “جان ویک: فصل 4”: جهان ویک در جسورترین، عجیب‌ترین و هیجان‌انگیزترین حالت خود
هرچند فیلم “جان ویک: فصل 3” در سال 2019 کمبودی در تیراندازی‌های حماسی یا درگیری‌های هنرهای رزمی که این سری برای آن شناخته شده است، نداشت، اما به نوعی پر از محتوای اضافی و داستانی لرزان بود که باعث شد این سوال مطرح شود: آیا واقعا تیم ویک هنوز سوختی در باک دارد؟ خوب، “جان ویک: فصل 4” امسال به این سوال با یک شلیک شاتگان مهیب به صورت، پاسخ داد، همه چیزهایی که طرفداران از این سری دوست داشتند را به شکلی خیره‌کننده و با شجاعت تمام، گسترش داد. آیا می‌خواهید یک نبرد شمشیر بین افسانه‌های اکشن آسیایی دانی ین و هیرویوکی سانادا داشته باشید؟ به دست آوردید. آیا می‌خواهید یک تعقیب و گریز با ماشین به ظاهر غیرممکن که اتفاقاً از میدان شلوغ میدان ترافیکی آرک دو تریومف در فرانسه عبور می‌کند؟ آن را هم دارید. چطور است برخورد با برالر بی‌مووی اسکات ادکینز، که با پروتز صورت و لباس چاقی ناشناس مانده، به عنوان یک رئیس مافیای آلمانی لگد دورانی می‌زند؟ یا ویلن بیل اسکارسگارد که راه‌هایی برای جویدن صحنه‌ها پیدا می‌کند حتی اگر ایان مکشین دقیقاً کنار او ایستاده باشد؟ انجام شده و انجام شده!

و در مرکز همه این‌ها همچنان قاتل آرام اما خسته کیانو ریوز باقی می‌ماند، کمتر حرف می‌زند اما بیش از هر فیلم ویک دیگری ابراز می‌کند، فیلمی که تقریباً سه ساعت طول می‌کشد اما هنوز هم به شکل مؤثری ساده و روان احساس می‌شود. لحظات پایانی فصل 4 به نظر می‌رسد که جان سرانجام آرامش را پیدا کرده است، و اگر این حقیقت داشته باشد، دشوار است تصور کنیم که بدرودی پرجنب و جوش و باشکوه‌تری وجود داشته باشد. و اگر ریوز و کارگردان چاد استاهلسکی تصمیم بگیرند که ویک هنوز تمام نشده است… خوب، احتمالاً حکیمانه است اگر همه ما فقط توافق کنیم که دیگر هرگز به آن‌ها شک نکنیم.

12. شهر سیارک (Asteroid City)

فیلم شهر سیارک (Asteroid City)

کارگردان: وس اندرسون
نقد فیلم “شهر سیارک”: فیلم مواجهه با بیگانگان پاستلی وس اندرسون با سبکی کامل
آخرین فیلم کارگردان «هتل بزرگ بوداپست» و «پیک فرانسوی» زیباترین اثر او تا به امروز است.
با “شهر سیارک” و چهار فیلم کوتاه‌ برجسته‌اش بر اساس آثار رولد دال برای نتفلیکس، ۲۰۲۳ سالی واقعاً تحسین‌برانگیز برای وس اندرسون بوده است. اما جدیدترین اثرش، ممکن است بهترین کار او از زمان “هتل بزرگ بوداپست” در سال ۲۰۱۴ باشد، زمانی که به یک شهر بیابانی در دهه ۱۹۵۰ برای کنوانسیون نجوم جوانان می‌رویم. “شهر سیارک” اندرسون را در حال کار با بازیگران مورد علاقه‌اش، از جمله جیسون شوارتزمن، به عنوان پدری که با مرگ اخیر همسرش، تیلدا سوئینتون، و ادوارد نورتون درگیر است، نشان می‌دهد، در حالی که نشان می‌دهد که او می‌تواند عملاً هر کسی را در قالب خود جای دهد، با به دنیای خود آوردن تام هنکس، مایا هاوک، استیو کارل، مت دیلون، و مارگو رابی برای اولین بار.

اما برخلاف برخی از کارهایش، اندرسون با بازیگران زیادش بیش از حد سردرگم نمی‌شود، این سفر بیابانی و ترکیب وسیع آن را به طور کامل مدیریت می‌کند. هرچند که ممکن است در ظاهر ساده به نظر برسد، رویکرد داستان‌گویی تقریباً مانند فیلم Inception او لایه‌های جالبی اضافه می‌کند، و همیشه، فقط به اندازه کافی قلب وجود دارد تا بیننده را حیرت‌زده کند. و البته، ظاهر “شهر سیارک” غیر واقعی است، به طوری زیبا خلق شده که به نظر می‌رسد باید یکی از فیلم‌های انیمیشن استاپ‌موشن اندرسون باشد به جای فیلم زنده. هرچند که اندرسون در سبک معمول خود باقی می‌ماند، “شهر سیارک” همچنان نشان می‌دهد که کارگردان می‌تواند شگفت‌انگیز باشد، و به نظر می‌رسد که یکی از بهترین کارهای او تا به حال است.

11. گودزیلا منهای یک (Godzilla Minus One)

فیلم گودزیلا منهای یک (Godzilla Minus One)

نقد فیلم “گودزیلا منهای یک”: هیولای افسانه‌ای به اوج‌های جدیدی می‌رسد
همیشه هیجان‌انگیز است وقتی یک فیلم بین‌المللی در ایالات متحده موج‌ می‌زند و علاقه‌مندان به سینما از هر قشری را به تماشای هنری می‌کشاند که ممکن است در دایره توجه‌شان نبوده باشد. “گودزیلا منهای یک” دقیقاً همین کار را کرده است، با دریافت نقدهای بسیار مثبت از منتقدین و مخاطبین. فیلم ژاپنی به کارگردانی تاکاشی یامازاکی و شرکت تولیدی افسانه‌ای توهو در بیش از یک روش، یک شاهکار است، زیرا موفق شده است به طور یکپارچه با داستان، اکشن و موسیقی در یک مجموعه که از دهه ۱۹۵۰ آغاز شده، تحسین برانگیز باشد.

“گودزیلا منهای یک” به چند دلیل نفس تازه‌ای به اتمیک برث است. اول و مهم‌تر از همه، این یک داستان عمیقاً انسانی است، کمیاب در بلاک‌باسترها و مجموعه‌هایی که معمولاً بیشتر با صحنه‌های اکشن اهمیت دارند تا شخصیت‌هایشان. از لحظه‌ای که ما با شخصیت اصلی‌مان کوچی شیکیشیما (با بازی ریونوسوکه کامیکی)، یک خلبان کامیکازه که در حال آشتی کردن با نقش خود در جنگ در آستانه پایان جنگ جهانی دوم است، آشنا می‌شویم، با او و دست‌وپنجه نرم کردن درونی‌اش همدردی می‌کنیم. ژاپن توسط جنگ ویران شده و تنها برای روبرو شدن با دشمنی از اعماق دریا که خسارات بیش از تصور را وارد می‌کند احساس ناتوانی می‌کند. CGI در این فیلم کاملاً نفس‌گیر است، با این نسخه از گودزیلا که یک دستاورد خلاقانه عظیم است. اگر تا به حال فیلم گودزیلا ندیده‌اید، بگذارید این استثنا باشد. علاوه بر پرداختن ادای احترام به موسیقی متن مرموز اصلی، “گودزیلا منهای یک” یامازاکی در توسعه شخصیت‌ها برجسته است، یک هیولای فیلم افسانه‌ای را به نمایش می‌گذارد و به عنوان یک فیلم جذاب جنگ جهانی دوم عمل می‌کند.

10. اسکینامارینک (Skinamarink)

فیلم اسکینامارینک (Skinamarink)

کارگردان: کایل ادوارد بال

نقد فیلم “اسکینامارینک”: اولین اثر کارگردانی کایل ادوارد بال، یک شاهکار وحشت‌آور
این کابوس مدرن وحشتناک نوعی تجربه است که باید در سینماها دیده شود تا به نمایش کامل توانایی‌های فرم سینمایی بپردازد.
هیچ فیلم وحشتی مثل شاهکار اولین اثر کارگردانی کایل ادوارد بال، “اسکینامارینک”، ترس فراگیر شب را به خوبی به تصویر نمی‌کشد. از لحظه‌ای که به صورت تصادفی آنلاین لو رفت و خوشبختانه به اکران سینمایی که شایسته‌اش بود، رسید، بلافاصله احساس کردیم که با چیزی مواجهیم که هرگز پیش از این ندیده بودیم. این فیلمی است که به تاریکی‌ای خیره می‌شود که اگر مراقب نباشید، شما را به طور کامل بلعیده است. در یک مفهوم روایی ساده، فیلم درباره دو خواهر و برادر است که خود را در خانه تنها می‌یابند، جایی که چیزی به نظر می‌رسد در فضاهای میانی در کمین است.

البته، این تنها لایه سطحی از همه چیزهایی است که فیلم موفق می‌شود انجام دهد، هرچه بیشتر با این دو نفر محکوم به نابودی گیر می‌افتید. آیا دقایق می‌گذرند؟ ماه‌ها؟ سال‌ها؟ دهه‌ها؟ هیچ راهی برای دانستن وجود ندارد، زیرا ما از زمان و فضا پاره شده و به این دنیا کشیده می‌شویم که در آن هیچ چیز به راحتی قابل توضیح نیست. هرچند که ساده است و بر تصاویری تکیه دارد که باید دقیق نگاه کنید تا ببینید آیا چیزی آنجا هست، نشان می‌دهد که این قطره‌های آرام وحشت می‌توانند قلب شما را بیرون بکشند اگر خود را به آن بسپارید. نه تنها بهترین فیلم وحشت سال ۲۰۲۳ با اختلاف زیادی است، بلکه یکی از هیجان‌انگیزترین آغازهای ژانر وسیع وحشت در دهه گذشته است.

9. منطقه علاقه (The Zone of Interes)

Screenshot 2023 10 17 at 9.06.17 AM e1697548004814

کارگردان: جاناتان گلیزر

نقد فیلم “منطقه علاقه”: سفر محتاطانه و هیجان‌انگیز جاناتان گلیزر به درون شرارت
رویکرد گلیزر به فیلم هولوکاست کاملاً منحصر به فرد و قطعاً وحشتناک است.
سفر محتاطانه و هیجان‌انگیز جاناتان گلیزر به درون شرارت، “منطقه علاقه”، مانند هیچ کاری نیست که او تا به حال انجام داده یا شاید دوباره انجام دهد. و با این حال، احساس می‌شود دقیقاً به همان اندازه جسورانه مانند تمام فیلم‌های دیگرش است، در حالی که دستور زبان سینمایی خود را پی‌ریزی می‌کند. تصویری از یک خانواده نازی‌ها که دقیقاً در کنار یک اردوگاه کار اجباری زندگی می‌کنند، جایی که جنایات انجام می‌شوند، یکی از بیشترین فیلم‌های ویرانگر و دلخراش تا به حال ساخته شده است، حتی زمانی که هیچکدام از خشونت‌های در حال انجام را نمی‌بینید. احساس می‌شود تقریباً مانند تلاشی برای مداخله در آنچه مستندساز دن اولسون در مقاله ویدئویی خود درباره فیلم “پیروزی اراده” و زبان سینمایی تبلیغات به عنوان یکی از موثرترین تأثیرات نازی‌ها شناسایی کرده است. او استدلال کرده که تصویری که آن‌ها از خود ایجاد کرده‌اند، همان تصویری است که ما هنوز وقتی به آن‌ها فکر می‌کنیم، به ذهنمان می‌آید.

گفتن اینکه کار گلیزر به عنوان یک پادزهر به این موضوع عمل می‌کند، احتمالاً اغراق‌آمیز خواهد بود، زیرا با یک مسیر کامل سینما و تاریخ مبارزه می‌کند. با این حال، همانطور که تصاویر نهایی فیلم باقی می‌مانند، به همان اندازه خود را بر روان شما حک می‌کند. وقتی ما اکنون به این لحظه از شرارت عظیم فکر می‌کنیم، “منطقه علاقه” است که همیشه در صدر ذهن ما باقی خواهد ماند.

8. کالبدشکافی یک سقوط (Anatomy of a Fall)

فیلم کالبدشکافی یک سقوط (Anatomy of a Fall)

کارگردان: جاستین تریه
نقد فیلم “کالبدشکافی یک سقوط”: جاستین تریه یک درام خانوادگی واقعی و پیچیده را به تصویر می‌کشد
برنده نخل طلا امسال اهمیت روایت یک داستان جذاب را می‌داند.
فیلم برنده نخل طلا جاستین تریه، پیرامون پیامدهای یک فاجعه خانوادگی می‌چرخد. ساندرا وویتر (با بازی ساندرا هولر)، یک رمان‌نویس موفق است که در یک خانه دورافتاده در گرونوبل با همسرش ساموئل (ساموئل تیس) و پسرشان، دانیل (میلو ماچادو-گرانر) زندگی می‌کند. داستان زمانی آغاز می‌شود که ساموئل در پای خانه‌شان پس از سقوط از اتاق زیر شیروانی کشف می‌شود. همزمان که تحقیقات شروع می‌شود، مقامات شروع به پرسش می‌کنند که آیا ساموئل به خواست خود افتاده یا هل داده شده است. درام دادگاهی که تریه می‌بافد، یکی است که با تنش اضطراب‌آوری پیچیده شده، به آرامی ساخته می‌شود همزمان که ساندرا مورد سوال و بازجویی قرار می‌گیرد. زندگی او به تکه‌ها تقسیم می‌شود و او در طول دادگاه از پسرش جدا می‌شود.

هولر در “کالبدشکافی یک سقوط” جذاب است وقتی که تعادل پیچیدگی‌های ساندرا را حفظ می‌کند. از روابط خارج از ازدواجش گرفته تا استفاده از امور شخصی‌اش با ساموئل به عنوان مواد اولیه برای نوشتنش، ساندرا کاملاً بی‌عیب نیست، اما وقتی دادستانی او را گوشه‌گیر می‌کند، روشن می‌شود که او اغلب با سیستمی مبارزه می‌کند که ریشه‌کن شدن او را می‌خواهد. همزمان که “کالبدشکافی یک سقوط” باز می‌شود، شاهد فروپاشی یک ازدواج هستیم. گاهی دردناک است، اما همین است که علاقه ما را برمی‌انگیزد و ما را کمتر مایل به پیگیری جزئیات دلخراش نمی‌کند.

7. مرد عنکبوتی: در سراسر دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Across the Spider-Verse)

فیلم مرد عنکبوتی: در سراسر دنیای عنکبوتی (Spider-Man: Across the Spider-Verse)

کارگردانان: جوآکیم دوس سانتوس، جاستین کی. تامپسون، و کمپ پاورز

نقد فیلم “مرد عنکبوتی: در سراسر دنیای عنکبوتی”: این ممکن است بهترین مجموعه فیلم‌های ابرقهرمانی باشد
“در سراسر دنیای عنکبوتی” تنها یکی از بهترین فیلم‌های ۲۰۲۳ نیست، بلکه مایلز مورالس را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ابرقهرمان‌های تاریخ سینما معرفی کرده است.
همان‌قدر فضیلت هنری در “مرد عنکبوتی: در سراسر دنیای عنکبوتی” وجود دارد که تعداد نسخه‌های متفاوت اسپایدی در چندجهانی وجود دارد. با این حال، آنچه در این دنباله انیمیشن بخصوص تحسین‌برانگیز است، چگونگی پیچیده‌سازی طرحی باشکوه با نمایش‌های بسیار شخصی احساسات است. حتی با وجود تعداد زیادی شخصیت‌ها و صحنه‌های اکشن برای مدیریت، فیلم‌سازان “در سراسر دنیای عنکبوتی” هرگز از دید درونی مایلز مورالس و گوئن استیسی غافل نشدند.

همیشه یک عنصر انسانی زیبا در این داستان سبک‌دار وجود داشت که تمام شیطنت‌های عجیب و غریبی که تنها می‌توانست در کتاب‌های کمیک اتفاق بیفتد را در آغوش می‌گرفت. با این کیفیت، “مرد عنکبوتی: در سراسر دنیای عنکبوتی” تبدیل به یک پیروزی عاطفی شد همان‌قدر که یک تجربه بصری بی‌سابقه بود. در حالی که بسیاری از فیلم‌های ابرقهرمانی در سال ۲۰۲۳ از داشتن هرچیزی حتی اندکی شبیه به لمس انسانی غافل شدند، “در سراسر دنیای عنکبوتی” با مهارت مساوی، قلب و چشم‌ها را شیفته کرد.

6. قاتلان ماه گل‌ (Killers of the Flower Moon)

فیلم قاتلان ماه گل‌ (Killers of the Flower Moon)

کارگردان: مارتین اسکورسیزی

نقد فیلم “قاتلان ماه گل‌”: حماسه مارتین اسکورسیزی اجراهای خیره‌کننده‌ای ارائه می‌دهد، اما بر روی داستان بومیان آمریکایی تمرکز کمتری دارد
آخرین اثر اسکورسیزی، داستانی جذاب و وحشتناک از گذشته آمریکا را روایت می‌کند.
مارتین اسکورسیزی هرگز از ساخت فیلم‌هایی درباره بدترین افراد در جامعه آمریکا و نحوه تجسم‌شان به عنوان میکروکسم‌هایی از فساد ساختاری بزرگ‌تر پرهیز نکرده است. با “قاتلان ماه گل‌”، اسکورسیزی این مفهوم را به یک جهت بسیار تأثیرگذار می‌برد و با نشان دادن کشتار تدریجی مردم بومی اوسیج در اوکلاهما توسط سفیدپوستان، این فیلم را به نمایش می‌گذارد. اسکورسیزی در نمایش بی‌رحمی بی‌پایانی که سفیدپوستان از همه قشرهای جامعه با آن دست به جنایت می‌زدند، کوتاهی نمی‌کند، اما نه به قیمت قربانی کردن انسانیت شخصیت‌های اوسیج فیلم.



بازیگرانی مانند لیلی گلادستون و کارا جید مایرز، برخی از جزئی‌ترین و غنی‌ترین اجراهای سال را به عنوان مولی کایل و آنا براون به ترتیب ارائه می‌دهند. گلادستون به‌ویژه در نقشی که اغلب اوقات لئوناردو دی‌کاپریو را در صحنه‌های مشترک‌شان تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و توجه تمام مخاطبان را فقط با حرکت چشم‌هایش یا لرزش گلویش به خود جلب می‌کند، برجسته است. بسیاری از فیلم‌های اسکورسیزی درباره فساد مشخصاً آمریکایی بوده‌اند. اما عواقب انسانی خام همه آن فسادها به ندرت در فیلم‌نامه این مرد به‌وضوحی که در اجرای فراموش‌نشدنی گلادستون در “قاتلان ماه گل‌” نمایان شده است، بازنمایی شده‌اند.

5. معطل‌مانده‌ها (Holdovers)

فیلم معطل‌مانده‌ها (Holdovers)

کارگردان: الکساندر پین

نقد فیلم “معطل‌مانده‌ها”: مهربان‌ترین فیلم الکساندر پین همچنین یکی از بهترین آثار او است
با بازی پل جیاماتی، دومینیک سسا و داوین جوی راندولف، “معطل‌مانده‌ها” فیلمی غافلگیرکننده و دوست‌داشتنی از الکساندر پین است.
در حالی که ۲۰۲۳ شاهد فیلم‌های هوشمندانه و هیجان‌انگیزی بوده است، بیشترین فیلم‌های سال توسط زندگی‌نامه‌های سینمایی، اقتباس‌های کتاب به فیلم، دنباله‌ها، و محتوای مالکیت فکری تسخیر شده‌اند. “معطل‌مانده‌ها” یک سر و شانه‌ بالاتر از بقیه ایستاده است به عنوان داستانی کاملاً منحصر به فرد، اما به طرز عجیبی آشنا درباره خانواده، دوستی و غلبه بر غم و اندوه. جنبه‌ای دلپذیر و نوستالژیک در آخرین فیلم الکساندر پین وجود دارد، اما به شیوه‌ای که نه زننده است و نه آشکار. حتی با سبک فرمولیکش که یک استاد دانشگاه خسته و غرغرو (پل جیاماتی) را نشان می‌دهد که از طریق دوستی نامحتملش با یک دانش‌آموز به همان اندازه خسته از دنیا (دومینیک سسا) و یک مادر عزادار (داوین جوی راندولف) معنای تازه‌ای کشف می‌کند، فیلم‌نامه هوشمندانه دیوید همینگسون با طنز تیز و حقایق دل‌شکسته‌اش همچنان تازه و روشن باقی می‌ماند.

معطل‌مانده‌ها دهه ۱۹۷۰ در ماساچوست را نشان می‌دهد و در تعطیلات کریسمس در یک مدرسه پسرانه می‌گذرد، جایی که استاد تاریخ مدرسه، پل هانهام (جیاماتی) برای مراقبت از “معطل‌مانده‌ها” که جایی برای رفتن در تعطیلات ندارند، پشت سر گذاشته شده است. در میان این پسران بدخلق و سرسخت، آنگوس تالی (سسا)، دانش‌آموزی با استعداد و خوش‌قلب با زندگی خانوادگی متأسفانه دشواری است. در حالی که مادر تالی به او قول داده که با هم به بوستون خواهند رفت، اما از ماه عسل خود با شوهر جدیدش لذت می‌برد، و او را در آکادمی بارتون رها کرده است. تالی عصبانیت نوجوانی قابل درکش را به بهترین حالت خود نشان می‌دهد. همانطور که تعداد “معطل‌مانده‌ها” کاهش می‌یابد، تالی، پل و مری لمب به عنوان یک خانواده پیداشده ناگهانی به یک سفر فراموش‌نشدنی با هم می‌پردازند – دقیقاً زمانی که هر کدام بیشتر به خانواده نیاز دارند.

عملکرد دومینیک سسا در اولین حضور خود در صفحه نمایش، در نقش آنگوس تالی تضمین می‌کند که همه نام او را خواهند دانست. او نوسانات عاطفی تالی را با ظرافتی خاص بازی می‌کند. همچنین تحسین‌برانگیز است که سسا می‌تواند در برابر یک بازیگر سنگین‌وزن مانند جیاماتی که سی سال تجربه و فهرست طولانی از بردها و نامزدی‌ها را در کارنامه خود دارد، ایستادگی کند. سسا، جیاماتی و راندولف با هم چیزی خاصی به صفحه نمایش آوردند و آن احساسات انسانی است که در این دوره روایت داستان‌ها گذرا به نظر می‌رسد.

4. باربی (Barbie)

فیلم باربی (Barbie)

کارگردان: گرتا گرویگ
نقد فیلم “باربی”: جهان پلاستیکی گرتا گرویگ شگفت‌انگیز است
با بازی مارگو رابی و رایان گاسلینگ، گرتا گرویگ فیلم “باربی” را به چیزی فراتر از یک تبلیغ عروسک تبدیل کرده است.
از اولین تصاویری که از مارگو رابی و رایان گاسلینگ در میان دنیای صورتی و پلاستیکی باربی دریافت کردیم، واضح بود که نویسنده-کارگردان گرتا گرویگ دقیقاً می‌دانست چه کاری انجام می‌دهد. این دیدگاه واضح در تکه‌ها و قطعات فیلم که تا ماه جولای همچنان به تیزر تبدیل می‌شدند، نفوذ کرده بود – چه کسی می‌تواند تریلر افتخارآمیزی که به یاد “۲۰۰۱: ادیسه فضایی” کوبریک ساخته شده بود، را فراموش کند، دقیقاً تا استفاده از “زاراتوسترا”؟ اما وقتی فیلم سرانجام اکران شد، باید گفت که تقریباً انتظارات همه را، از جمله خودم، پشت سر گذاشت.

تعریف کردن باربی با موفقیت‌هایش، به‌ویژه در مورد فروش گیشه، آسان خواهد بود – برای یک فیلم که نه دنباله‌ای بود، نه بازسازی، و نه متصل به هیچ فرانچایز ابرقهرمان معروفی، پاسخ مخاطب بی‌نظیر بود. فروش جهانی آن از مرز ۱ میلیارد دلار عبور کرد و برای گرویگ از نظر شناخت گسترده، یک افتخار شغلی محسوب می‌شد. اما با کنار گذاشتن تمام اعداد، دلیلی که باربی بدون شک یکی از بهترین فیلم‌های سال است، این است که یک تجربه کاملاً شادی‌بخش از ابتدا تا انتها است، و گاهی اوقات، همین همه چیزی است که از یک فیلم نیاز دارید.

3. چیزهای بدبخت (Poor Things)

فیلم چیزهای بدبخت (Poor Things)

کارگردان: یورگوس لانتیموس
نقد فیلم “چیزهای بدبخت”: اما استون و یورگوس لانتیموس دنیایی عجیب در یکی از بهترین فیلم‌های سال ایجاد کرده‌اند
با بازی مارک رافلو و ویلم دفو، “چیزهای بدبخت” یک تصویر شگفت‌انگیز از یورگوس لانتیموس است.
با توجه به اینکه یورگوس لانتیموس برخی از عجیب‌ترین و برجسته‌ترین فیلم‌های قرن ۲۱ را ساخته است، مانند “دندان‌سگ”، “لابستر” و “مورد علاقه”، تقریباً سخت است باور کنیم که “چیزهای بدبخت” مستقیماً از ذهن او نیامده باشد. بر اساس رمان بازتر و پایان‌ناپذیری به همین نام از السدیر گری و اقتباس شده توسط تونی مک‌نامارا، “چیزهای بدبخت” نگاهی به شدت عجیب به فرانکشتاین است، که در آن اما استون (بهترین اجرای خود تا به حال) نقش بلا بکستر را بازی می‌کند، زنی که پس از تلاش برای خودکشی دوباره زنده شده است. لانتیموس، مک‌نامارا و استون “چیزهای بدبخت” را به فیلمی از کشف خود تبدیل کرده‌اند، در حالی که ما شاهد بلا هستیم که دنیا را با چشمان جدید می‌بیند – چشم‌اندازی که مقیاس و امکانات فیلم‌سازی لانتیموس را نشان می‌دهد.

در اجرای استون، همانطور که او از داشتن ذهنیت یک کودک به ذهنیت یک بزرگسال کامل رشد می‌کند ما یک شخص را می‌بینیم که واقعاً برای اولین بار در حال یادگیری درباره دنیا است. استون فوق‌العاده است، همیشه باور داریم که این تجربیات برای اولین بار برای او اتفاق می‌افتند، چه طعم یک کروسان باشد یا رفتن به سالن رقص. برای اینکه ما دنیا را همانطور که بلا می‌بیند ببینیم، دوربین لانتیموس به ما دنیایی را نشان می‌دهد که بزرگنمایی‌شده و ناقص، شگفت‌انگیز و قابل ارتباط است. “چیزهای بدبخت” موفق به ایجاد یک فیلم عاطفی، عجیب و غریب و به شدت خنده‌دار شده است، به لطف بازیگرانی که شامل اجراهای فوق‌العده توسط مارک رافلو و ویلم دفو است. و فیلم‌نامه عالی مک‌نامارا، که هرگز زیبایی در مرکز کشف دنیا بدون تعصب را فراموش نمی‌کند. “چیزهای بدبخت” یک اثر بزرگ است و باز هم نشان می‌دهد که لانتیموس و استون با هم ممکن است یکی از بهترین ترکیب‌های کارگردان-بازیگر کار کننده امروز باشند.

2. اوپنهایمر (Oppenheimer)

فیلم اوپنهایمر (Oppenheimer)

کارگردان: کریستوفر نولان
نقد فیلم “اوپنهایمر”: کریستوفر نولان بزرگ‌ترین و بالغ‌ترین فیلم خود را ارائه می‌دهد
سیلیان مورفی در فیلمی که احساس می‌شود همه آنچه که کارگردانی نولان ساخته، به آن ختم می‌شود، شگفت‌انگیز است.
مانند بسیاری از سینمادوستان، من کارهای کریستوفر نولان را به عنوان یک فیلم‌ساز تحسین می‌کنم. حتی وقتی برخی از فیلم‌هایش کاملاً به هم نمی‌آیند (هنوز برخی از تصمیمات در پایان “اینترستلار” را زیر سوال می‌برم)، آن‌ها به مراتب بهتر از بیشتر بلاک‌باسترهایی هستند که به پرده سینماها می‌رسند.

“اوپنهایمر” بزرگ‌ترین دستاورد نولان است. هرگز کارگردانی نولان به این اندازه با اعتماد به نفس نبوده است، آن همانند تمام فیلم‌های او جاه‌طلبانه است، اما این یکی از آن لحظات نادر است که تمام این شتاب و تجربیات به زیبایی جواب می‌دهد. من دانش‌آموزی بودم که همیشه در کلاس علوم مشکل داشتم، اما فیلم‌نامه نولان می‌تواند گفتگوها را آسان‌تر کند. این فقط در مورد علم نیست. با توجه به تمام رویدادهایی که در دنیای ما رخ می‌دهد، “اوپنهایمر” موقعیت‌مندترین و سیاسی‌ترین فیلم نولان تا به امروز است. دیدن تست ترینیتی در IMAX 70mm یک تجربه هیجان‌انگیز و فراموش‌نشدنی بود. همین است که رفتن به سینما به معنای واقعی کلمه است.

سیلیان مورفی، که برای سال‌ها به طرز جنایی‌واری دست‌کم گرفته شده، عملکردی تعریف‌کننده‌ی کاری به عنوان جی. رابرت اوپنهایمر ارائه می‌دهد، در کنار یک گروه پشتیبانی استلار شامل ستارگانی مانند رابرت داونی جونیور که بهترین عملکردهای خود را تا به امروز ارائه می‌دهند، تا یک طیف وسیع از بازیگران “آن پسر” مانند جاش هارتنت و آلدن اهرنرایش که کار برجسته‌ای انجام می‌دهند.

“اوپنهایمر” بدون شک بهترین فیلمی است که در ۲۰۲۳ دیدم.

1. زندگی‌های گذشته (Past Lives)

فیلم زندگی‌های گذشته (Past Lives)

کارگردان: سلین سونگ

نقد فیلم “زندگی‌های گذشته”: اولین اثر خارق‌العاده سلین سونگ به عنوان یکی از نامزدهای اصلی بهترین فیلم سال
گرتا لی و یو تئو در فیلمی بازی می‌کنند که دهه‌ها، قاره‌ها و روابط را در بر می‌گیرد.
در سالی که شاهد بسیاری از شاهکارها بوده‌ایم، از بهترین آثار نولان گرفته تا احیای باربی، چه چیزی باعث می‌شود که اولین اثر خیره‌کننده سلین سونگ بهترین فیلم ۲۰۲۳ باشد؟ اول، باید با اجراها شروع کرد، چرا که این رمانس عمدتاً بر نورا مون (گرتا لی) و هائه سونگ (یو تئو) تمرکز دارد که به عنوان کودک در کره جنوبی با هم آشنا شده‌اند، یک قرار دوستانه در دوران کودکی داشته‌اند، سپس در سال‌های بعد، همچنان در ارتباط با یکدیگر بوده‌اند. لی و یو این نقش‌ها را به عنوان دو شخص که درباره آنچه می‌توانست اتفاق بیفتد اگر در زندگی یکدیگر باقی مانده بودند، بازی می‌کنند، با یک قابلیت اعتماد و جریان زیرین از ملانکولی. اما آنچه این را بیش از یک رمانس شبیه به ریچارد لینکلیتر می‌کند، شامل شدن جان ماگارو در نقش آرتور است – همسر نورا، که متوجه می‌شود اگر این یک فیلم بود، به عنوان شرور دیده می‌شد. با این حال، فیلم‌نامه برجسته سلین سونگ هرگز این مورد را به وجود نمی‌آورد، یک داستان عاشقانه‌ای را ترتیب می‌دهد که همه به جز اینکه اگر زندگی آن‌ها به مسیری کمی متفاوت برده می‌شد، فکر نکنند.

اما، البته، سونگ است که همه این‌ها را به کمال می‌رساند، باعث می‌شود که مخاطب – و شخصیت‌هایش – دائماً در مورد اینکه چگونه می‌خواهند همه این‌ها به پایان برسد، مطمئن نباشند. هیچ راهی برای همه برای رسیدن به “خوشبختی تا ابد”، یا هرچه که معنای آن باشد، وجود ندارد، اما سونگ باعث می‌شود که ما به طور برابر در مورد سفر هر شخصیت اهمیت قائل شویم. وقتی هر سه نفر سرانجام برای یک روز در شهر نیویورک با هم جمع می‌شوند، فیلم سونگ به سطحی کاملاً جدید می‌رسد، زیرا تعاملات بین این سه نفر به همان اندازه جذاب است که هر داستان گفته شده امسال. همانطور که لی، یو و ماگارو با هم جمع می‌شوند، هر تأکید، هر لحظه توجه طولانی‌تر، هر خطی که به زبان دیگری گفته می‌شود، برای هر شخصیت به اندازه جهان معنی دارد و در این لحظات، ما می‌بینیم که سونگ چه شاهکاری خلق کرده است.

“زندگی‌های گذشته” تا حدودی به کمال فیلم‌های ۲۰۲۳ نزدیک است، یک رمانس زیبا ساخته شده که قدرت ژانر را دوباره تعریف می‌کند، با سه تا از بهترین اجراهای سال، و یکی از قابل توجه‌ترین اولین کارگردانی‌های امسال. “زندگی‌های گذشته” بررسی می‌کند که چگونه گذشته، حال و آینده ما همه به هم مرتبط هستند، چگونه انتخاب‌های ما تعریف می‌کنند که ما کی هستیم، و قدرت عشق، و با انجام این کار، بهترین فیلم سال را به ما می‌دهد.